اهمیت دیپلماسی رسانهای به ویژه در حوزه کشورهایی که با یکدیگر روابط رسمی دیپلماتیک ندارند بیشتر است چراکه باوجود عدم امکان قرارگرفتن دیپلماتها یا مسئولان دوکشور دورمیز مذاکره آنها هرروز یا هفتگی از طریق امواج رسانه و به تعبیری دیپلماسی رسانهای با یکدیگر گفتوگو میکنند و به وسیله شبکههای رادیویی و تلویزیونی و مطبوعات، مواضع و دیدگاههای یکدیگر را تشریح کرده و خواسته یا ناخواسته به اطلاع طرف مقابل میرسانند. اما یکی از ابزارهای مهم در دیپلماسی رسانهای مصاحبههای مسئولان با تحلیلگران، خبرنگاران، روزنامهنگاران و مجریان شبکههای رادیو - تلویزیونی و خبرگزاریها و روزنامهها، هفتهنامهها و پایگاههای خبری اینترنتی است که در جریان آن ضمن پاسخگویی به سؤالات آنها مواضع و دیدگاههای کشور متبوعشان را تبیین میکنند.
هدف از این مقدمه اشاره به مصاحبه اخیر فرید زکریا تحلیلگر و مجری برنامهشبانگاهی GPS شبکه تلویزیونی CNN و سردبیر هفتهنامه نیوزویک با رئیسجمهوری اسلامی ایران، دکتر احمدینژاد است. واقعیت این است که درسالهای اخیر و حتی در دوره ریاستجمهوری آقای خاتمی خبرنگاران، روزنامهنگاران، تحلیلگران و مجریان شبکههای تلویزیونی و روزنامههای آمریکا و اروپا- بهخصوص اروپا- بهراحتی توانستهاند با سفر به ایران با مقامات ایران اسلامی مصاحبه کنند یا در جریان سفر مسئولان کشور به نیویورک، با آنها گفتوگوهای زنده یا ضبطی داشته باشند. در میان فهرست بلند مصاحبه با رسانههای آمریکا، اسامی بسیاری از مجریان به چشم میخورد که از جمله میتوان به چارلی رز، لریکینگ، کریستین امانپور، مایک والاس، فرید زکریا و برخی خبرنگاران از نیویورک تایمز و هفتهنامهها نیویورکر اشاره کرد؛ فعلا خبرنگاران و شبکههای اروپایی را فاکتور میگیریم.
ملاحظه میشود که جریان دیپلماسی رسانهای فعلی کاملا یکطرفه و نامتوازن است هرچند ممکن است استدلال شود که مسئولان ایران باید از ظرفیت رسانهای بینالمللی برای تشریح مواضع و دیدگاههای کشور استفاده کنند که بهحق استدلال درستی است اما به لحاظ تکنیکی و کار حرفهای در حوزه دیپلماتیک و استفاده از همه ظرفیتها برای پیشبرد اهداف و منافع ملی به نظر میرسد که بهتر است شرایطی فراهم شود تا تحلیلگران، خبرنگاران، روزنامهنگاران و مجریان توانمند جامعه رسانهای ایران نیز بتوانند از فرصت مصاحبه با مقامات آمریکا و اروپا بهرهمند شوند تا جاده دیپلماسی رسانهای در این بعدش به جادهای دوطرفه تبدیل شود.
به نظر میرسد که معاونت مطبوعاتی وزارت ارشاد، مرکز دیپلماسی عمومی و اداره اطلاعات و مطبوعات وزارت امورخارجه و مرکز بینالملل سازمان صداوسیما در همافزایی و همکاری مشترک میتوانند بسترها و زمینههای مناسب را برای رسانههای ایران فراهم سازند تا امکان مصاحبه با باراکاوباما، هیلاری کلینتون، سارکوزی و سایر مقامات اروپا و آمریکا فراهم شود؛ بدینترتیب آنها ناچارند به سؤالات بیشمار رسانههای ایران در خصوص عملکردشان نسبت به ایران اسلامی و تحولات منطقه و جامعه جهانی پاسخ داده و در برابر چرایی اتخاذ استانداردهای دوگانه و تبعیضآمیز به چالش کشیده شوند. بدون شک در صورت فراهمشدن چنین فرصتی نهتنها دیپلماسی رسانهای به عنوان حلقه مکمل و مقوم دیپلماسی رسمی کشور بهخصوص در حوزه مصاحبه با مسئولان طرف دیگر متوازن خواهد شد که افکارعمومی بینالمللی بیشتر در جریان ماهیت سیاستهای تبعیضآمیز مقامات اروپایی و آمریکایی قرارخواهند گرفت؛ سؤالاتی که بعضا چالشی جدی برای آنها محسوب میشود و به نظر میرسد پاسخ قانعکنندهای برای آنها نداشته باشند.